وقتی پیراهنم اتفاق عجیبی بود برای عریانی های تنم...
ذهن عریانم را چه کنم؟
تو بگو...
ذهنم را به کدامین لباس بیارایم تا آنچنان که هستم نباشم!
یک احمق بالفطره میان احمق ها؛
نمیخواهم دردهایی را که تو کشیده ای من هم تجربه کنم
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
اهدای مدال | 0 | 868 | ahmad79 |
درخواست آهنگ | 0 | 767 | ahmad79 |
وقتی پیراهنم اتفاق عجیبی بود برای عریانی های تنم...
ذهن عریانم را چه کنم؟
تو بگو...
ذهنم را به کدامین لباس بیارایم تا آنچنان که هستم نباشم!
یک احمق بالفطره میان احمق ها؛
نمیخواهم دردهایی را که تو کشیده ای من هم تجربه کنم
یادش بخیر چقدر حرص میخوردیم وقتی روز تعطیل رسمی با جمعه تداخل داشت ؟! . . . بچه های نسل امروز هیچوقت رابطه نوار کاست رو باخودکار بیک نمیفهمن… . . . ما بچه بودیم یه بازی بود به نام : «همه ساکت بودند ناگهان خری گفت» … صد برابر پلی استیشن ۳ لذت داشت ! . . . بچه کـــه بــودیم یکی از تفریحات سالم ما این بود: که پنکه رو خاموش میکردیم, یکم که سرعتش کم میشد, با انگشت پَره هاشو نگه میداشتیم… . . یادش بخیر یه زمانی توو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم که : تو اجازه بگیر برو بیرون منم ۲دقیقه دیگه میام! بعد معلم عقده ای می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو….. من که حلالشون نمی کنم!!!!! . . . . .
خدايا....
ميبيني؟؟؟....
حالاكه پرازحرفيم زنگ انشاء نداريم.../
اومدن کنکور بدن...برداشتن آزاد و سراسری رو یکی کردن...
من دراین تاریکی فکریک بره روشن هستم.......
که بیاید علف خستگی ام رابچرد........!